جامعه تشنه گفتوگوست
عبدالرسول هاشمي
اين روزها شاهد بحث و جدل درخصوص حضور اپليكيشن جديدي به نام كلابهاوس در فضاي سياسي-اجتماعي ايران هستيم. اين موضوع در آستانه انتخابات رياستجمهوري خرداد ماه فضاي اجتماعي ايران را با تجربه جديدي از نفوذ شبكههاي اجتماعي مجازي در فضاي عمومي ايران مواجه كرده است. كلابهاوس در آوريل سال ۲۰۲۰ راهاندازي شد، درست زماني كه شيوع كرونا روز به روز افزايش مييافت و افراد بيشتري در قرنطينه قرار ميگرفتند. اين شبكه يك ماه بعد توانست به محبوبيت قابل توجهي پيدا كند و براساس اطلاعاتي موجود از دسامبر سال ۲۰۲۰، اين برنامه۶۰۰ هزار كاربر ثبت شده داشت و در اوايل سال ۲۰۲۱، اين اپليكيشن بيش از ۵ ميليون دانلود از اپل استور داشته و ارزش آن نزديك به يك ميليارد دلار رسيده است. حضور افراد شاخص دنياي سياست، تكنولوژي و سرگرمي توانست در عرض ۹ ماه كلابهاوس را به يكي از محبوبترين شبكههاي مجازي تبديل كند. در اين پلتفرم افراد ميتوانند به طور زنده با يكديگر صحبت كنند و نظرات خود را به اشتراك بگذارند. در اين شبكه برخلاف ساير شبكههاي اجتماعي تنها ميتوانيد از صوت براي برقراري ارتباط استفاده كنيد. نكتهاي كه به باور برخي كارشناسان جنبه «اجتماعي» شبكههاي اجتماعي را پررنگ كرده است. مبتني بودن اين شبكه اجتماعي بر صرفا قابليت صوتي و فارغ بودن آن از تصوير و ويديو انتقادات معمول را از فضاي مجازي در ايران به دليل اشاعه تصاوير منافي اخلاق و فرهنگ جامعه ايران به حاشيه رانده است. كلابهاوس اما خيلي زود و اعلام نشده توسط برخي اپراتورها فيلتر شد، طوري كه اعتراض وزير ارتباطات دولت را برانگيخت. اين شبكه سرانجام احتمالا به سرنوشت ديگر شبكهها و پيامرسانهاي خارجي مانند تلگرام، فيسبوك و توييتر بپيوندد. استقبال گسترده جامعه و فعالان اجتماعي ايران از كلابهاوس و شبكههاي اجتماعي با توجه به جواني جمعيت ايران و درصد بالاي جمعيت تحصيلكرده قابل تامل است. براي مثال، تلگرام با وجود فيلتر بودن در مقايسه با ساير شبكههاي اجتماعي اقبال بلندي در جلبنظر كاربران ايراني داشته و همچنان محبوبترين شبكه اجتماعي در بين كاربران ايراني است. طبق آماري در سال 2020 تعداد كاربران ايراني اين اپليكيشن در ايران، 50 ميليون نفر تخمين زده ميشود.
يعني بيش از 10درصد كاربران تلگرام ايراني هستند و اين سهم قابل توجهي است و هنوز از عرضه كلابهاوس زمان زيادي نميگذرد كه اين شبكه تبديل به محلي براي مباحث سياسي اجتماعي و اقتصادي و بهداشتي و فرهنگي شده است.استقبال سريع مردم و فعالان اجتماعي و سياسيون و نخبگان فرهنگي و اجتماعي جامعه ايران از اين شبكهها خود حاوي مضامين و مفاهيم اجتماعي است و به نظر ميرسد نشاندهنده اين واقعيت است كه جامعه از تكصدايي خسته شده و تشنه گفتوگو است. اين واقعيت را بايد در كنار اين مساله گذاشت كه رسانههاي رسمي مانند صدا و سيما بنا به ماهيت و محدوديتهاي ارتباطي و رسانهاي خود نتوانستهاند مطابق با رسالت اجتماعي خود فضاي گفتوگو را فراهم كنند و جامعه مترصد استفاده از فضاهاي مجازي براي گفتوگو است.
ايجاد فضاي گفتوگوي آزاد و تحريف نشده در ديدگاههاي جامعهشناسي توسط متفكريني مانند هابرماس مطرح شده است. هابرماس گفتوگوي آزاد و تحريف نشده را نوعي كنش عقلاني ميداند. او در نظريه كنش ارتباطي خود ميگويد جامعه بايد از مسير نوعي گفتوگوي آزاد كه در قيد مناسبات قدرت نباشد براي رسيدن به شكلي آرماني از آگاهي اخلاقي تلاش كند. اما كنش ارتباطي چيست؟ كنش ارتباطي همان توانايي و ظرفيت ارتباطي و تعاملي انسانها با يكديگر از طريق زبان است. ما ميتوانيم همديگر را بفهميم و زندگي اجتماعي را معني كنيم و اين معنا را براي يكديگر بازگو كنيم. با كمك گفتوگوست كه ميتوانيم مسائل شادي ها، غمها، اهداف و در يك كلام زندگي اجتماعي را با هم در ميان گذاريم. براساس نظر هابرماس ظرفيت و قابليت بشري دو نوع است. يكي، برخورداري انسان از عقلانيت هدفمند و كنش ابزاري و ديگري بهرهمندي انسان از عقلانيت ارتباطي و كنش ارتباطي زباني و اين كنش اخير است كه به جامعهاي انساني و اخلاقي ميانجامد. اما آيا شبكههاي اجتماعي مجازي ميتوانند فضاي عمومي و كنش ارتباطي را متحقق سازند؟ بايد گفت عليرغم اختلالها و آسيبهاي فراوان در فضاي شبكههاي اجتماعي مجازي اين رسانهها در سطوح مختلفي دسترسي زيادي براي افراد در حوزههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي همانند فضاي واقعي ايجاد نمودهاند. امروزه شبكه و رسانههاي اجتماعي مجازي كه فضاهايي براي گفتوگو فراهم ميكنند جاي خالي رسانههاي جمعي را كه تنها به اطلاعرساني يك طرفه ميپردازند پر كردهاند. شايد از همين روست كه خلق فضاهاي دو طرفه و چندطرفه و فارغ از طبقه و جايگاه افراد و بهطور مساوي و برابر، فضاي گفتوگوي تحريف نشده را در اين شبكهها بيشتر از رسانههاي ارتباط جمعي مانند راديو و تلويزيون فراهم كرده است و ميتواند گامي در جهت تحقق فضاي عمومي گفتوگو باشد و استقبال مردم از اين شبكهها نيز از همين واقعيات سرچشمه ميگيرد.